زهرا و امیر علیزهرا و امیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
از آغاز زندگیمون از آغاز زندگیمون ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

شاهزاده قلبم

مريضي شماها و كربلا رفتن عزیزجون

سلام فرزندان قشنگم اميدوارم كه هيچ زمان مريضي سراغتون نياد خيلي سخت مريض مي شيد و خيلي سخت خوب مي شيد الهي قربونتون برم چهارشنبه هفته گذشته سرما خورديد واي كه چقدر سختي كشيديد من هم در اين مدت ده يازده روز مرخصي گرفتم و مواظب شماها بودم خيلي خسته شدم ولي خدا رو شكر كه خستگي من ارزششو داشت و شماها خوب شديد الان كه دارم اينو براي شما مي نويسم اصلا" تمام بدنم بي حال و خسته است اما به عشق شماهاست كه من سر پا هستم الهي قربونتون برم منو بابايي تمام تلاشمونو كرديم حتي يك شب امير علي تو خواب اينقدر حالش بد بود كه نمي تونست نفس بكشه راه تنفسش بسته شده بود منو خاله سميرا بالاي سرش نشسته بوديم مي ترسيديم كه بخوابيم ديدم حالش خيلي بده خلاصه ...
21 مهر 1392

بدون عنوان

سلام گلهاي قشنگم خيلي دلم براتون تنگ شده دوست دارم الان پيشتون باشم حسابي ببوسمتون الهي من قربونتون برم . عزيزاي ماماني ، اين روزها بخاطر اينكه بابايي از عصر به بعد نيست و كار مي كنه منو شماها بيشتر با هم هستيم . ديشب خيلي اذيت كردين شلوغ مي كردين ، زهرا افتاده بود رو گريه و مي خواست كه من پيشش باشم ولي من بخاطر كار در آشپزخانه نمي تونستم ، البته شماها حق داشتين از صبح تا ساعت 4 مهدكودك هستين و اون چند ساعت باقيمانده دوست دارين كه با هم بازي كنيم بخنديم ، من شرمنده شماها هستم اميدوارم كه ماماني رو ببخشيد مجبوريم كه كار كنيم خلاصه بعد از جيغ ، داد ، گريه سرتون داد كشيدم خيلي گريه كردين اعصابم خورد شده بود بعد از چند دقيقه سريع بغلتون كردمو ...
9 مهر 1392
1